گويي به سرم که از تو برگردم

شاعر : انوري

تا با سر نالهاي زار آييگويي به سرم که از تو برگردم
دانم که به قول استوار آييسوگند مخور که من ترا دانم
حقا که به کفر يار غار آييگر عشق ز انوري درآموزي
در جور نظير روزگار آييدر حسن قرين نوبهار آيي
از رنگ دگر همي بياراييچون شاخ زمانه‌اي که هر ساعت
ماند آنکه تو باز در کنار آييهر وعده که بود در ميان آمد
آخر تو چه روز را به کار آييدر کار تو مي‌فروشود روزم